loading...

آئین مستان

متن روضه ورود کاروان به کربلا,متن روضه,ورود کاروان به کربلا,کربلا,متن روضه ورود به کربلا,ورود به کربلا,متن روضه شب دوم محرم,شب دوم محرم,مداحی شب دوم محرم,مداحی ورود کاروان به کربلا,متن روضه همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک,متن مداحی همراه سبک,آموزش مداحی,کتاب مداحی,آئین مستان,آیین مستان,دانلود مداحی,مرجع اشعار و ادعیه مذهبی,مرجع اشعار مذهبی ,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1747 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3820 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 382 زمان : نظرات (0)

سامرا ، باز با صفا شده ای
درحریمت برو بیا داری
اربعین پا به پایِ کرببلا
زائر و دسته ی عزا،داری
باز هم گنبدِ طلائی تو
مثلِ مشهد ز دور معلوم است
همه دانند زیرِ این گنبد
مدفن دو امام معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا
وقتِ گریه به رسمِ جود و کرم
همه یادی کنیم این شبها
از تمام مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت
راهِ ما در مسیرِعاشوراست
در کنارِ دعایِ صاحبمان
امنیت زیرِ سایه ی شهداست
همه ی دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حسن حرم دارد
صبح و ظهر و غروب سفره به پاست
بسکه صاحب حرم ، کرم دارد
۲۸سالش بود شهید شد...
اهلِ بیت رسول این ایام
به غم وغصه ها اسیر شدند
راستی بین بچه هایِ علی
این حسن ها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و باگریه
پسرِ خویش را نگاهی کرد
دست انداخت دورِ گردنِ او
لبِ او را رویِ لبش آورد
زیرِ لب گفت : الوداع پسرم
بعداز این موسم جدائی هاست
این بیابان نشینی ماها
همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را
جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد
شادی از خانواده ی ما رفت
بیت الاحزان شبی که ویران شد
تشنه ی قدری آب بودم من
لب عطشانِ من تکان می خورد
کی به پیش نگاهت ای بابا
لب من چوبِ خیزران می خورد
مهدی جان! پسرم ببین عمه ت حکیمه خاتون هست....مادرت نرجس خاتون هست....
بله بابا....چرا؟!
عمه ات هست و مادرت هم هست
نه میانِ نگاههای حرام
وای از ماجرایِ بزم شراب
وای از ازدحام شهرِ شام
آستین ها حجاب سر میشد
بین آن گیر و دار در بازار
چه کسی دیده است دعوایِ
زن و یک نیزه دار در بازار
عمه جانم....عمه جانم...عمه جان قد کمانم....عمه جانم....


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1407 زمان : نظرات (0)

سلام من به اون آقایی

که دل سپردشم خدایی

کریمی که بر سر سفرش

همه میان برا گدایی ...

به درد عالمی طبیب ِ

مدینه بی یار و حبیب ِ

سلام میدم به اون آقایی

حتی تو خونشم غریبِ

غصه تو چشمای تَرِش بود

غریب آقا،غریب آقا

تشنه به خونِش همسرش بود

غریب آقا،غریب آقا

ای وای از این شهر مدینه

غریب آقا،غریب آقا

گفتن مذل المومنینِ

غریب آقا،غریب آقا

با اون محاسن سپیدش

زخم زبون چقد شنیدش

بارونی بود همیشه چشماش

وقتی مغیره رو میدیدش ...

اون کوچه بود مسیر راهش

بلند میشد ناله و آهش

چهل ساله که هر روز آقا

رد میشه از تو قتلگاهش

به زخمِ مادرش نمک خورد

غریب آقا،غریب آقا

به صورتش مُهرِ فدک خورد

غریب آقا،غریب آقا

یادش نمیره رویِ نیلی

غریب آقا،غریب آقا

تو گوششه صدایِ سیلی

غریب آقا،غریب آقا

یه دفعه دید صدای سیلی اومد ، محکم مادر به دیوار خورد ...

تابوتُ می برن رو شونه

چشم همه کاسۀ خونه

این آقا هم شبیه مادر

کاشکی که دفن میشد شبونه

لعن حق به جِبت و طاغوت

قاسم شده خیره و مبهوت

دلارو میبره تو گودال

تیرا که میخورن به تابوت

دیگه به پیش زینب

غریب آقا،غریب آقا

تنش نرفت به زیر مرکب

حسین ..... دل امام حسن رو به دست بیار خودش امروز گفت : حسین .....

شد به تنش اگه جسارت

غریب آقا،غریب آقا ...

انگشترش نرفت به غارت

غریب آقا،غریب آقا

کربلا زینب رسید تو گودال ، دید یه بدن رو خاک افتاده ، سر نداره ، پیراهن نداره ، عمامه نداره ، بمیرم ، اینها همش کنار ، حرف من اینجاست ، میخوام بگم : من قبول ندارم زینب حسین رو نشناخت ، سید مهدی قوام خدا رحمتش کنه میگن این جوری روضه میخوند ، می گفت : یه نفر میره کربلا بر می گرده ، یه سفر ، یه بار میره بر میگرده ، تو جا مُهری هزار تا مُهر باشه ، مُهر کربلا رو میشناسه ، همچین که بوش کنه میگه : این بوی حسین میده ، این مهُر کربلاست ، یه نفر یه بار بره کربلا بیاد مُهر کربلا رو میشناسه ، چطور زینبی که پنجاه و چهار سال با حسینش زندگی کرده ، اما اومد تو گودال با تعجب پرسید : آیا تو برادر منی ؟ باور نمیکنم ... یه بدن رو یا از رو سرش میشناسن ، یا از رو لباسش میشناس ، یا از روی علامت مشخصه میشناسن ، یا نه ، یا از رو حجم بدن میشناسن ، زینب دید بدن از هم متلاشی شده ، " مُقَطَّع الاَْعْضآءِ" حسین ....

ای کاش که روت را نمی بوسیدم

ای کاش که موت را نمی بوسیدم

تقصیر من است زیر و رویت کردم

ای کاش گلوت را نمی بوسیدم

فرج امام زمان بگو : حسین ....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 386 زمان : نظرات (0)

فدای جود کسی که هر آن چه را بخشید

فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید

از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود

که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید

غریب بود اگر چه گدا فراوان داشت

کریم بود بدون سر و صدا بخشید

روز شهادت امام مجتبی اومدیم در خونه ی کریم اهل بیت ... چند روز مگه از اربعین گذشته ... عجب دنیایی ... اینهمه زائر اومده بودن از همه جای دنیا ... هر کی هر جوری بود خودش رو رسونده بود کربلا ...

خیلی ها میگفتن گنبد رو دیدیم یه سلام دادیم برگشتیم ، نشد بریم زیارت .... امروز چه خبره بقیع ؟! زائری هست ؟ ... کسی هست !! ... ای آقاجان ...

کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی

غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید

ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت

مدینه زائر خود را به کربلا بخشید ...

دو ماه گریه برای حسین باعث شد

که رزق اشک حسن را خدا به ما بخشید

روز شهادته ، زیاد معطلت نکنم ...

گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد

خدا فقط به حسن این چنین بلا بخشید ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 493 زمان : نظرات (0)

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیّدَ الساجِدین یا اِمامَ الْعارِفِینَ

وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد

آب می نوشم غم حنجر عذابم میدهد

شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد

از عطش بی تابی اصغر عذابم میدهد

مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت

یاد تشییع تنِ اکبر عذابم میدهد

غیرتم را شعله ور کرده ، چهل سال است که

ماجرایِ غارتِ معجر عذابم میدهد ....

ذبح را وقتی که می بینم کسی سر میبرد

خاطرات کُندیِ خنجر عذابم میدهد

روی دست من اثر از حلقه هایِ آهن است

این کبودی های بر پیکر عذابم میدهد

موی بابایم به روی نیزه ها آشفته بود

شانه را تا میزنم بر سر عذابم میدهد

رحمت خدا بر این ناله ها ... خود امام سجاد دعاتون میکنه ، اینجوری دارید برا باباش ضجه میزنید ...

کاش غارت میشد از رویِ سرم عمامه

بر سرم جامانده خاکستر عذابم میدهد

من معذرت میخوام از شما

از دم دروازه تا بازار ساعت ها گذشت

این شلوغی هایِ هر معبر عذابم میدهد

شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدند

التماسِ چشم آن دختر عذابم میدهد ....

داغ چوب خیزران و مجلسِ بزم شراب

از تمام داغ ها بدتر عذابم میدهد

خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد ..

چون به مسجد میروم منبر عذابم میدهد

هر چه آمد بر سر ما از بلای شام بود

قتلگاهِ اصلیِ ما کوچه های شام بود ...

مردم خدا نکنه یه نفر بینِ یه شهر دشمن گیر کنه .... امروز تو مدینه بدنش رو برداشتن ، آخ امام باقر ، بی عمامه ، پایِ برهنه ... دنبالِ جنازۀ باباش میرفت ... بنی هاشم اومده بودن این بدنُ تشییع کردن ، آوردن بدن رو بقیع ، بدن غسل داده شده ، کفن شده ، براش قبری درست کردن ... بدن باباش و میانِ قبر گذاشت ... یادش اومد امام سجاد مکرر در مکرر روضه میخواند :

من بدن بابامُ میانِ بوریا گذاشتم ... بدنِ بابامُ در میان قبر گذاشتم ... باید صورت رو خاک بزارم سری در بدن نمانده .... ( اینها به کنار ) بنی اسد یه وقت دیدن حضرت از قبر بیرون اومد داره اطراف قبر رو میگرده ، خاک ها رو زیر و رو میکنه .... چی گم کردی آقا ؟...فرمود خدا لعنت کنه ساربان کربلا رو .... انگشت بریدۀ بابامُ پیدا می کنم .....ای حسین ......

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 545 زمان : نظرات (0)

پیرمردِ بلا کشیده منم

پسرِ شاهِ سر بریده منم

من همین الان از آقام عذرخواهی کنم ، سادات پاتونو میبوسم ، بزارید من یخورده دستم باز باشه ، الان نگم کِی بگم ..

آن که از ناقه دید بانویی

پایِ یک بوسه شد خمیده منم

آن امامی که با تنِ تب دار

عقبِ ناقه ها دوید منم ...

آن که وقت فرار از خیمه

نالۀ خواهرش شنید منم ...

آن که در بینِ بوریا دلِ شب ...

پیکرِ یک امام چیده ...

الله اکبر ... نگاه کرد دید نقص عضو داره ، بدن کامل نیست ... منو نگاه بدن کامل ، هی تو گودال میگشت ... انگشت ... سر و که دیدم بردن ، انگشت کجاست ؟ ... ای نامرد ساربان ....

خودم دیدم که خنجر رویِ دستش ....

حسین ...

بعضی ها هنوز دارن نگاه میکنن ، به حضرت زهرا من روضه نخوندم ، الان میگم میبینی ، اما هر کی تو این چندتا بیت چشمش بارونی نشد ، باخته ...

روضه در یک کلام ، وای از شام

دردِ بی التیام ، وای از شام

 دست و پاش میلرزید اسم شام میومد

 

چقدر ناسزا به ما گفتن

همه جایِ سلام ، وای از شام

یه بیتُ نشستم، اما هر وقت یادت اومد چشمت خیس شد ، برا این بی آبرو هم دعا کن ...

دخترِ فاطمه اذیت شداز چی؟ تازیانه و کتک؟نه

از نگاهِ حرام وای از شام ....

امام سجاد فرمود سهل ساعدی ، یه خورده پول داری؟... آقا پول برا چی؟

گفت سهل ، بدم به اون نیزه دارها ... اینقدر به بهونۀ سرها ، تو این مسیر خانواده مو نگاه ... بگم یا جلو برن یا عقب ... اینقدر تو ما رفت و آمد نکنن

حسین ......

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 541 زمان : نظرات (0)

شبهای بی قراریِ چشمم سحر نشد

دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد

آهم کشید شعله، ولی بال و پر نشد

اصلاً کسی زحال دلم با خبر نشد 

*دلم خوش بود روز اول محرم میآی،امروز چقدر یا صاحب الزمان گفتن....*

فرموده ای که شرط وصالت صبوری است

وقتی زمان، زمانه‌ی هجران و دوری است 

*ان شاءالله محرم بیشتر از امام زمان بخونیم،یکی از شعرا میگن: در عالم رؤیا باغی رو می بینه،میره درِ باغ رو میزنه،محتشم کاشانی در رو باز میکنه،محتشمی که باز این چه شورش است رو سروده و عالم رو تسخیر کرده...محتشم به این شاعر میگه: فلانی از امام زمان یه جمله بگم... فرموده اند: چرا تویِ شعراتون از من زیاد نمیگید؟چرا یادِ من نمی کنید؟...

من  و تو ،توی این شبها یادِ آقای غریبمون نکنیم، کی یاد امام زمان میکنه؟...*

ای طلعة الرشیده‌ی من، أیها العزیز

ای غُرةَ الحمیده‌ی من، أیها العزیز

ای نور هر دو دیده‌ی منف أیها العزیز

خورشید من سپیده‌ی من، أیها العزیز

این جمعه هم غروب شد اما نیامدی

ای آخرین سُلاله‌ی زهرا نیامدی

*اصلاً این جمعه یه جور دیگه منتظر شما بودم،این جمعه با همه ی جمعه ها فرق داشت، چرا؟....*

آمد محرم و غم عُظمای کربلا

خون می تراود از دلِ صحرای کربلا

 *آخ اسم کربلا اومد،تو هم مثل من ریختی به هم،امشب شَبِشِ،نگی الان وقتش نیست،علامت مؤمن همینه،اسم ابی عبدالله دل رو زیر و رو میکنه،هر چه بادا باد...کربلا،کربلا.....کیا خیلی وقتِ نرفتن؟ کیا منتظرن اربعین بیاد برن کربلا؟...کربلا،کربلا....

این دل تنگم عقده ها دارد

گوئیا میلِ کربلا دارد

*چه ارتباطی است بین امام زمان و کربلا،که روز ظهورش نمیگه: من فرزند فاطمه ام...میگه: "اِنَّ جَدی الُحسین..." چه رمزی است که ائمه ی ما تو سختی ها و شدائد،امام زمان رو صدا می زدند،حتی هنوز به دنیا نیومده،برات نمونه بگم، پیغمبر تو غدیر،مهدی رو صدا میزنه،تو خطبه غدیر...مادرش زهرا کجا صداش زد؟علامه ی امینی میگه:پشت در اول گفت: "یا ابتاه!" بعد صدا زد:فضه! بیا...بعد هم  مهدی! کجایی پسرم؟

دیگه کی صداش زد؟ دعای عرفه سیدالشهدا صداش میزنه....این ارتباط عجیبِ...زیارت ناحیه ی مقدسه رو ورق بزن،هیچ امامی از ما اینجوری سلام نداده به کربلا...

دلیلش چیه؟ اینکه امام زمان از نسل سیدالشهداست،بالاتر،اینکه همه میگن: امام زمان منتقم کربلاست...

ان شاءالله بیای،انتقام اون لحظه ای رو بگیری که عمه ات نگاه کرد دید دورش همه نامحرما حلقه زدن...یه نگاه کرد به علقمه،یا عباس!...*

امشب بیا و با دل خونین جگر بخوان

از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان

از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان

از روضه های عمه تان بیشتر بخوان

وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است

آئینه‌ی غریبی و غمهای زینب است

یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن

یا که به خاطر دل زینب ظهور کن 

*بعضی شب ها هی نغمه های قدیمی یادت میاد،دلت میخواد اینارو زمزمه کنی،چی بخونیم یادِ سال های قبل؟...*

میون همه دل ها اَمون از دلِ زینب

اَمون از دلِ زینب.....

مصیبت سیدالشهداء،اعظم ِ مصیبت هاست،بزرگ ترین مصیبت،حسینِ،کربلاست.. "مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَام"...حالا سئوال،...تو کربلا چه مصیبتی بزرگ ترین مصیبتِ؟ به اون نقل معروف که همتون شنیدید،به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اون عالم گفت:آقا مصیبتِ گودالِ؟فرمود: نه،مصیبتِ عموتون عباسِ؟ فرمود:نه...

ابی حمزه ثمالی میگه از امام سجاد سئوال کردم،آقا! چهل ساله دارید گریه می کنید،یه جوری گریه می کنید، بعد از چهل سال که انگار پدر شما اولین شهیدِ بنی هاشم و آلِ پیغمبرِ؛فرمود: اشتباه نکن،من برا بابام گریه نمی کنم،بعد فرمود:"  اِنَّ القتل لنا عادة وكرامتنا الشهادة" آقا! پس چیِ؟ فرمود: من یه سئوال دارم ازت،تا قبل از کربلا کسی دستِ ناموسِ مارو با طناب بسته بود یا نه؟ کسی تا حالا به نامحرمِ مَحرمِ ما نگاه کرده بود یا نه؟ ابی حمزه! یه سَرِ طناب به بازویِ عمه ام زینب...*

که جرأت کرده دستت را ببندد

که جرأت کرده بر اشکت بخندد

*روضه بخونم،پیاده شدن،اول خیمه ای که ابی عبدالله دستورداد تو بلندی برپا کنند خیمه ی اباالفضل بود،اول خیمه ی عباس برپا بشه،همه بدونن من عباس دارم،اما می دونست چند وقت دیگه باید عمود خیمه ی عباس رو بخوابونه،اول خیمه ای که میخوابِ،بعد دستور داد بین خیمه ی عباس،با خیمه ی خودش،خیمه ی زنهارو بزنن،بعد وسط خیمه ی زن ها،خیمه ی زینب،خیمه ی خانوم رو جوری درست کرد که مستقیم بخوره تو خیمه ی ابی عبدالله،یعنی یه لحظه هم از زینب جدا نشد،بی خود نبود صدای حسین رو شنید،مثل فردا، نه عاشورا،وقتی مثل فردا همه ی محمل ها پیاده شد،ابی عبدالله رفت تو خیمه،زینب کنار خیمه ی برادر صدای حسین رو شنید،هی زیر لب  می گفت: "إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ".... داداشم داره آماده ی مرگ میشه....نوشتن صدا زد:ای کاش می مردم، این آیه رو از زبان تو نمی شنیدم،گریه کرد،بی تابی کرد،ابی عدبالله آرومش کرد،گفت:خواهرم هنوز که چیزی نشده،ببین دورت همه بچه ها و محرمات هستن،صبر کن،حالا گریه نکن"فَإنَّ البُکاءَ أمامَکُم" گریه هات هنوز مونده،آروم باش،اصلاً یه دقیقه از حسینش جدا نمی شد،هی می رفت،می اومد،میزد تو سینه می گفت: وای برادرم.....

فراز منبر نی، قرص ماه می بینم

خدای من!  اشتباه می بینم؟

بتاب یوسف من!  بوی گرگ می شنوم

بتاب، راه دراز است ، چاه می بینم

نظاره می كنم از راهِ دور سرها را

جوان و پیر، سفید و سیاه می بینم

به آیه های كتاب غمت كه می نگرم

تمام را به «كدامین گناه...» می بینم

به احترام سرت،سر به مهر می سایم

و قتلگاه تو را قبله گاه می بینم

*از امام صادق علیه السلام،پرسید،آقاجان! چرا مُهر کربلا،با همه تربت ها فرق میکنه؟چرا ما به تربت سجده می کنیم؟چرا تربت کربلا یه عطر و بویِ دیگه ای داره؟....حضرت فرمود: می دونی چرا تربت کربلا برا سجده کردن متمایز از همه است؟فرمود: جدِّ ما تو دعای عرفه فرمودند: خدایا! با همه اعضاء و جوارحم به یگانگیِ تو شهادت میدم....

جدِّ ما خون و گوشت و پوستش،شهادت به یگانگی خدا داد،بعد امام صادق فرمود: تو کربلا همه اعضاء و جوارح جدِّ ما با خاک عجین شده،بی خود نیست این خاک با همه خاکا فرق داره.....

چه جوری گوشت و پوست و خونش با خاک عجینِ؟ بگمو داد بزنی؟ ده نفر اسباشون رو نعل تازه زدن،یه جوری رو بدنش سُم اسب کوبیدن....

یه کاری کردن،خواهرش تو گودال هی داد می زد: تو حسینِ منی؟تو عزیزمادر منی؟چرا اینجوری شدی داداش؟...

دیگه از امشب به بعد یه جور دیگه سجده کنید رو تربت،دیگه اونایی که روضه ی من رو شنیدن،با گریه سجده کنن،حواست باشه،این خاکی که سجده می کنی،آغشته با حسینِ.....

 

تعداد صفحات : 48

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 117
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 299
  • آی پی دیروز : 676
  • بازدید امروز : 678
  • باردید دیروز : 4,533
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 5,211
  • بازدید ماه : 5,211
  • بازدید سال : 1,320,244
  • بازدید کلی : 19,826,072